🌹🍛
یه الویه ی خوشگل برای کسی که الویه دوست نداره😊
🍛🌹
اولین بار که الویه درست کردم، تو هم بودی...الویه در مدرسه، در آن آزمایشگاه همه کاره که هم کارگاه حرفه و فن بود، هم آزمایشگاه علوم، هم آزمایشگاه شیمی و هم جایی برای فضولی های بچه گانه ی ما...تا اینکه یک روز بشر کوچک معلم علوم شکست و دیگر ...😑 مزه ی آن الویه را با نخود فرنگی و مرغ های تکه تکه اش خوب یادم هست...تو هم یادت هست؟ تو هم تمام آن روزهای مدرسه را یادت هست؟ تمام روزهایی که مادر نبود و تو بودی؟ تو بودی و درس و مشق؟ و مادر و فعالیت های اجتماعی؟ تو بودی و ما و باغ ها و بستنی های قیفی که دور از چشم مامان با هم می خوردیم...یادت هست یکبار یواشکی در پارک نشستیم و بستنی خوردیم و بستنی ریخت روی لباسم و مامان فهمید؟😄 دیگر کار از کار گذشته بود و تمام برنامه های سه تایی مان لو رفت...😉😉😉اینها را یادت هست؟ یادت هست بابا؟
چطور تمام این خاطرات را به دلهای تنهایمان سپردی و خودت....😓😓
...